ندارد



چند ساعتی یک بار اپیزود های چند ثانیه ای دارم. ناگهانی اشک هایم جاری می شود و ناگهانی به حالت بی تفاوتی قبلم باز میگردم. فکر میکنم جسمم می فهمد که اگر فریاد درونیم را یکباره رها کند، تکه تکه خواهم شد. پس زدن احساساتم خیلی سخت است. دلم برای جسمم می سوزد. خوب دارد تحمل میکند. 

حالا می فهمم علی را. همیشه میگفتم چطور یک نفر می تواند چندین سال بماند و بعد دیگر کسی را نخواهد. می فهمم. حالا تمام شعر ها را درک میکنم. 

دلم هیچکس دیگر را نمی خواهد، دلم هیچ ابراز علاقه ای نمی خواهد، دلم هیچ اغوش دیگری را نمی خواهد. 

این غم، مرا از پا در خواهد اورد.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


siteamozeshomid پارس تز کتابخانه عمومی پژمان بختیاری دشتک مدرنهای امروزی مطالب اینترنتی بیکرانگی آتنا موزیک دل ديوانه دزفولی دانلود رایگان فیلم وسریال کره ای وچینی وژاپنی